دلم که مرغ تو آمد به دام باز گرفتی


دلم که مرغ تو آمد به دام باز گرفتی

دلم که مرغ تو آمد به دام باز گرفتی


دلم که مرغ تو آمد به دام باز گرفتی

دلم که مرغ تو آمد به دام باز گرفتی


دلم که مرغ تو آمد به دام باز گرفتی

نه خاک تو شدم از من چه گام باز گرفتی
نه خاک تو شدم از من چه گام باز گرفتی
نه خاک تو شدم از من چه گام باز گرفتی
نه خاک تو شدم از من چه گام باز گرفتی
نه خاک تو شدم از من چه گام باز گرفتی
نه خاک تو شدم از من چه گام باز گرفتی
مرا به نیم کرشمه تمام کشتی و آنگه
مرا به نیم کرشمه تمام کشتی و آنگه
مرا به نیم کرشمه تمام کشتی و آنگه
مرا به نیم کرشمه تمام کشتی و آنگه
مرا به نیم کرشمه تمام کشتی و آنگه
مرا به نیم کرشمه تمام کشتی و آنگه
نظر ز کام دل من تمام باز گرفتی
نظر ز کام دل من تمام باز گرفتی
نظر ز کام دل من تمام باز گرفتی
نظر ز کام دل من تمام باز گرفتی
نظر ز کام دل من تمام باز گرفتی
نظر ز کام دل من تمام باز گرفتی
سه بوسه خواستم از تو ز من دو اسبه برفتی
سه بوسه خواستم از تو ز من دو اسبه برفتی
سه بوسه خواستم از تو ز من دو اسبه برفتی
سه بوسه خواستم از تو ز من دو اسبه برفتی
سه بوسه خواستم از تو ز من دو اسبه برفتی
سه بوسه خواستم از تو ز من دو اسبه برفتی
چو وقت خون من آمد لگام باز گرفتی
چو وقت خون من آمد لگام باز گرفتی
چو وقت خون من آمد لگام باز گرفتی
چو وقت خون من آمد لگام باز گرفتی
چو وقت خون من آمد لگام باز گرفتی
چو وقت خون من آمد لگام باز گرفتی
مترس ماه نگیرد، گرم نمائی یاری
مترس ماه نگیرد، گرم نمائی یاری
مترس ماه نگیرد، گرم نمائی یاری
مترس ماه نگیرد، گرم نمائی یاری
مترس ماه نگیرد، گرم نمائی یاری
مترس ماه نگیرد، گرم نمائی یاری
خبر فرستی اگرچه سلام باز گرفتی
خبر فرستی اگرچه سلام باز گرفتی
خبر فرستی اگرچه سلام باز گرفتی
خبر فرستی اگرچه سلام باز گرفتی
خبر فرستی اگرچه سلام باز گرفتی
خبر فرستی اگرچه سلام باز گرفتی
خیال تو ز تو طیره خجل خجل به من آمد
خیال تو ز تو طیره خجل خجل به من آمد
خیال تو ز تو طیره خجل خجل به من آمد
خیال تو ز تو طیره خجل خجل به من آمد
خیال تو ز تو طیره خجل خجل به من آمد
خیال تو ز تو طیره خجل خجل به من آمد
ز شرم آنکه ز کویم خرام باز گرفتی
ز شرم آنکه ز کویم خرام باز گرفتی
ز شرم آنکه ز کویم خرام باز گرفتی
ز شرم آنکه ز کویم خرام باز گرفتی
ز شرم آنکه ز کویم خرام باز گرفتی
ز شرم آنکه ز کویم خرام باز گرفتی
مرا خیال تو بالله که غم گسارتر از توست
مرا خیال تو بالله که غم گسارتر از توست
مرا خیال تو بالله که غم گسارتر از توست
مرا خیال تو بالله که غم گسارتر از توست
مرا خیال تو بالله که غم گسارتر از توست
مرا خیال تو بالله که غم گسارتر از توست
خیال باز مگیر ار پیام باز گرفتی
خیال باز مگیر ار پیام باز گرفتی
خیال باز مگیر ار پیام باز گرفتی
خیال باز مگیر ار پیام باز گرفتی
خیال باز مگیر ار پیام باز گرفتی
خیال باز مگیر ار پیام باز گرفتی
دلی است بر تو مرا وام و جان وظیفه بر آن لب
دلی است بر تو مرا وام و جان وظیفه بر آن لب
دلی است بر تو مرا وام و جان وظیفه بر آن لب
دلی است بر تو مرا وام و جان وظیفه بر آن لب
دلی است بر تو مرا وام و جان وظیفه بر آن لب
دلی است بر تو مرا وام و جان وظیفه بر آن لب
وظیفه چشم چه دارم که وام باز گرفتی
وظیفه چشم چه دارم که وام باز گرفتی
وظیفه چشم چه دارم که وام باز گرفتی
وظیفه چشم چه دارم که وام باز گرفتی
وظیفه چشم چه دارم که وام باز گرفتی
وظیفه چشم چه دارم که وام باز گرفتی
شگرف عاشق خاقانیم تو نام نهادی
شگرف عاشق خاقانیم تو نام نهادی
شگرف عاشق خاقانیم تو نام نهادی
شگرف عاشق خاقانیم تو نام نهادی
شگرف عاشق خاقانیم تو نام نهادی
شگرف عاشق خاقانیم تو نام نهادی
ز من چه ننگ رسیدت که نام بازگرفتی
ز من چه ننگ رسیدت که نام بازگرفتی
ز من چه ننگ رسیدت که نام بازگرفتی
ز من چه ننگ رسیدت که نام بازگرفتی
ز من چه ننگ رسیدت که نام بازگرفتی
ز من چه ننگ رسیدت که نام بازگرفتی